هانا جونهانا جون، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره
مامان بهنازمامان بهناز، تا این لحظه: 37 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

هانا امید من و بابا

عاشق زندگیمم

جشن تولد چهارسالگی

سلام خانوم چهارساله ما بالاخره روز موعود و جشن السا فرا رسید و شد هجدهم و عمه ها و عموها و مامانی اومدن تهران و ما برات جشن مفصل گرفتیم. دو سه روز قبلش وسایل تم السات رو پیک اورد و کلی ذوق کردی.الهی قربون دنیای کوچیکت بشم.همش میپرسیدی چندتا دیگه بخوابم تولدم میشه؟😍😍 و بالاخره پنجشنبه شد و صبح با ذوق تولد بیدار شدی . الهی دورت بگردم که تا عصر بشه و مهمونات بیان هی قدم زدی و به وسایلت نگاه کردی و انتطار کشیدی. من و بابایی هم تدارک پدیرایی رو دیدیم و تو به وصال تولدت رسیدی و کلی کادوی باب میلت رو گرفتی الهی ۴۰۰ ساله بشی مادددررر جون   ...
23 بهمن 1397

چهارسالگیت مبارک دردونه من

سلام عروسک نازم اخه کی تو اینقدر بزرگ شدی خانوم طلا🤗 قربونت برم که اینقدررررر زود گذشت و شدی دوست و رفیقم.باهام بیرون خرید میای و برام نظر میدی.برای ارایشم هم نطر میدی و رنگ رژ انتخاب میکنی.خیلی هم خوش سلیقه ای.😙 عصرا باهم میشینیم و عصرونه میخوریم و باهم حرف میزنیم. یادم میاد که یک روزی ارزوم بودی .ارزوم بود یک دختر خوشکل داشته باشم و الان رویای من شده هانا.شده نفس من برات بگم از جشن تولد چهارسالگیت. امسال خیلی ذوق داری و عاشق تم السا هستی.دیگه خیلی زیاده از حد😣 کل وسایلت السا هست و هر چی هم میبینی الساس دیگه ...😓😓😓 تب این تم هم توی مهدتون خیلی زیاده و همه دوستات هم تم السا داشتن و تو هم هر روز از من میپرسی که مامان ب...
16 بهمن 1397

یلدای ۹۷

سلام توت فرنگی خوشکلم. قربون ناز و اداهات و قر دادنات یلدای امسالم گذشت و همش یاد بلدای پارسال میفتادم که ابله مرعون داشتی و شب قبلشم تهران زلزله شد.😐😐امسال خونه عمو مجید جمع شدیم و شما کای خوش گذروندی.دوروز قبلشم توی مهد کلی عکسای خوشمل گرفته بودی که برات میزارم.خیلی دوستتت دارم هانای مادر اینم عکسای توی مهد که حسابی از ننه سرما ترسیده بودی و گریه کردی بودی و به من زنگ زدم و اومدم باهم توی جشن بودیم😍😄😄 و اینم یلدای پارسالت توی مهد که چقد کوچولو بودی و البته شبش دوندون شدی   ...
3 بهمن 1397
1